سفر به ماسوله
پسر خوشگلم مسافرت تو پاییز یه حس وحال دیگه ای داره واگه این مسافرت جاده شمال و جنگل باشه که عشق وحاله
به همین خاطرما ٥ شنبه صبح به همراه خاله سهیلا و خاله سمیرا(دختر دایی های خوبم) رفتیم به سمت ماسوله
و ساعت 1 رسیدیم به استراحتگاه سایه سار
که ١٠کیلومتر مانده به ماسوله بود
وای چه جای باصفایی بود
کلبه ها مابین جنگل و رودخانه بودن وکلبه ما درست چسبیده به جنگل بود و یه آبشار کوچولوی خوشگل طبیعی هم کنار کلبه ما بود خداییش خیلی جای بکر و با صفایی بود
به شما بچه ها هم حسابی خوش گذشت یا با هم بازی میکردید
یا میرفتید سراغ وسائل بازی و یا دنبال گربه بودید
خداییش هوا هم خیلی خوب بود یه سوز کوچولویی بود اما میشد تحملش کردش
غروب ٥ شنبه هم رفتیم ماسوله و یکم ماسوله گردی کردیم
اما چون شما بد خواب شده بودی بی حوصله بودی
شب هم خودت اسرار داشتی که بخوابی و خیلی راحت بغل بابات کنار آتیش خوابت برد
راستی ٥ شنبه حسابی غذا خوردی خودت مشتاق بودی که کبـــات و برنج بخوری
جمعه هم طبق روال همیشه صبح زود از خواب بیدار شدی و ما هم به خاطر شما فسقلیها
زود بیدار شدم و تا ظهر کنار جنگل و رودخونه تفریح کردیم
ظهر بعد از خوردن نهار و کمی آتیش بازی ساعت ٤ قصد عزیمت کردیم و گردش کنان به راه افتادیم تا به خونه برسیم که ساعت ٧:٣٠ رسیدیم گیلوان و اونجا یک دفعه تصمیم گرفتیم که شب رو بریم باغ بابا غلام و صبح برگردیم خونهو حسابی هم بهمون خوش گذشت
منظره باغ در صبح واقعا زیباست و دل کندن از باغ هم سخت
به همین خاطر ساعت ١٠:٣٠ از باغ حرکت کردیم و ساعت ١٢ رسیدیم خونه و چون خاله سهیلا اینها عجله داشتن برن تبریز سریع از هم جدا شدیم و ما هم اومدیم خونه
خلاصه شب تا ساعت ١١ شما بیدار بودی و شیطنت میکردی
پسر گلم شما تو ماشین یکم شیطنت میکنی
اما در کل خیلی خوش سفر هستی
و زیاد اذیتمون نکردی
پسر گلم به اندازه تمام ستاره های دنیا دوست دارم
نمایی از استراحتگاه
حالا وقت بازیه
شیطنت وتفریح در محوطه
شیطنت
یکم بازی بُتونیم
وای نهارای خوشمزه(کباب صدفی وجوجه کباب)
عاشق چرتکه ای و بهش میگی ٦ ماهم برات از ماسوله یدونه ٦ خریدیم
اینم نمایی از باغ بابا غلام با انارای خوشمزه
وای که چقدر انار خوشمزه است
کوههای زیبای طارم