آرتین آرتین ، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 19 روز سن داره

آرتين شیرینی زندگی مامان وبابا

پسرک مستقل من

ناردونه مامان ،امروز یکی از بهترین روزهای زندگی منه مثل سالهای گذشته آخه امروز تولدمه اما خدارو چندین مرتبه شاکرم که تو این روز اتفاقات زیبایی برای من رخ میده که مهمترین وخاص ترین چیز امسال برای من مستقل شدن جوجه کوچولومه  امروز قراره جیگر طلای من با دوستهای مهدش بره آتلیه وااااااااااااااااااای خدای من باورش برام سخته اما انگار این پسرک کوچولوی من داره یواش یواش واسه خودش مردی میشی خداجونم ممنون بابت این نعمت زیبایت  ...
17 اسفند 1393

خاطرات 93 به روایت تصویر

عاشق این ژستتم اولین لوازم التحریر آرتین پسری برای مهد کودک اینم کتاب ریاضی وعلوم جیگر طلام برا مهد کودکش آرتین.طاها.ستایش.علیسان.خانم ژاله چیان.طناز.امیر محمد.مبینا(همکلاسی های هوش وخلاقیت پاییز93)   ...
10 اسفند 1393

اسفند زیبا

بهمن هم تمام شد دفتر اسفند را باز کن برگ اولش را با کاغذی از جنس دلت جلد کن صفحه به صفحه اش را با امید خط کشی کن صاف ویکدست اینبار کمی خوش خط تر خط اول به نام خدا سلام اسفند ...................  نازنین پسرم من عاشق اسفندم واسفند یه رنگ وبوی دیگه ای برای من داره امید دارم هر روزمون به زیبایی دونه های برفی باشه که اولین روز اسفند به  خونه هامون بارید وامید دوباره ای به هممون داد خدایا شکرت بابت بارش این برکتت ...
1 اسفند 1393

روز عشق گل پسرم مبارک

                                                                                      می دانی که من هر روز ، با تو بودن را جشن می گیرم. اما امروز رو خاص دیگریست برای ما واین روز را با هم جشن میگیریم.                      عزیزم با تو هر روز روز عشق است سپندار مذگان روز عشق ایرانی بر تو مبارک       ...
29 بهمن 1393

جشن 43 امین ماهگرد جیگر طلای مامان

عزیز دلم ناردونه مامان فردا 22 بهمن ماهه وجشن 43 امین ماهگرد شما الان که این پست رو مینویسم نمیدونم جشن فردا رو کجا وچطور برگزار میکنیم اما تو اولین فرصت شرح کامل جشنت رو برات مینوسم پاینده وشاد باشی پسر یکی یکدونه 43 ماهه من     ...
21 بهمن 1393

جشن 22 بهمن

پسر نازنینم امروز صبح قرار بود شما رو از مهدکودک ببرن شهر بازی سر پوشیده گاوازنگ اونجوری که مدیر مهدتون بهم گفت ساعت9:30 رفتین  وچون به جز شما ها فسقلیا کس دیگه ای نبود ه ساعت 11:30 هم برگشتین  به نقل ازخانم تقیلو حسابی بهتون خوش گذشته   تربچه مامان منتظر دیدن عکسها وفیلمهات هستم تا ببینم که چقدر اونجا به خودت خوش گذروندی دردونه مامان دیگه داری واسه خودت یه پارچه آقا میشی  چون دیگه یواش یواش داری مستقل میشی (تنهایی با دوستات میری شهربازی ) مامانی میگه یه کلاه وپرچم بهتون داده تا روز 22 بهمن رو جشن بگیریم ...
21 بهمن 1393