شیرین زبونیای قند عسلم
چند شب پیش بابا رضا با لپ تاپ مشغول کار بود وشما هم دوست داشتی بری سراغش اما روت نمیشد چون چند بار انگولکش کردی بودی که یهو گفتی بابا خایــِش میکنم که دیگه بابا رضا ٢ دستی لپ تاپ رو تقدیم شما کرد
میگم آرتین مامان ج ی ش داری میگی جیش دارم ندارم. یعنی جیش ندارم
شعر خوندت خیلی بامزه شده خودت فعل وفاعل ومفعول شعر و عوض میکنی
شبا که ما میخوابیم
آقا پولسیه بیداره
ما خواب خوش میبینیم
اون دنبال دختره
آقا پولیسه خوبه
با دزدا مهربونه
ما پلیس و میبینیم
به اون احترام میکنیم
یه پسر دارم شاه نداره
صورتی دارهشاه نداره،ماه نداره
حرفهای بدی هم یاد گرفتی:گمشو،بی ادب
نمیدونم از کجا ولی خیلی بامزه وبه جا استفاده میکنی
دستشوییمون باید همیشه تمیز باشی خدایی نکرده نباید یه کوچولو مویی یا چیزی باشه که یه بار به یکیشون گفت:
جوجو نَتَرس اُفتادی تو تولالت
یا میگی جوجو برو خونتون
خونه مامان مهین اینا بودیم وعمه ٣٠٣٠ و نیماهم اونجا بودن میگم آرتین مامان جان پاشو حاضر شیم بریم خونه میگی:نریم خونه دارم با نینا بازی میکنم
خیلی خوب مسواک میزنی الان یه ٢ماهی میشه هر شب با هم میریم دستشویی و اول یکم خمیر دندونتو میخوری و بعد یکم خودت و بعد هم با کمک من کل دندوناتو مسواک میزنی ولی هنوز تو شست وشوی دندونات یکم مشکل داری اول آب رو غورت میدی و بعد فوت میکنی بیرون
یه اصطلاحای بامزه ای یاد گرفتی که به کار میبری:
بَــچی یا شـــی لـُوغ ،
نسیم جون بریم بخندیم
اینجاستی:اینجایی
ایناناش:ایناهاش
اُ شحـــالم:خوشحالم
چـُجایی:کجایی
صبحانه دیر خوردی و نهار فقط چند قاشق قورمه سبزی خوردی غروب میگی گشنمه قورمه سبزی میخوام
موقعی که مشغول غذا خوردنی همین که سیر میشی میگی دیده بسه سیر شُـدم
چند وقتی بود یاد گرفته بودی وقرص میخواستی ومدام میگفتی قرص بده یا قرص خوردم
قرص خوردن رو ترک کردی ومیگی سرما خوردم
وچند روز پیش گفتی سرما خوردم وخودت تو جوابت گفتی خدا نکنه
میخواهیم سوار آسانسور بشیم دیدیم خرابه برگشتی میگی اشکال نداره
با هر چيزي كه دوست داشته باشي بازي ميكني و هر بلايي سرش مياري اما اگه ما چيزي رو برداريم وبه سمت شما بگيريم مثلا تُـهَنگِتو ميگي نكن خَـطرنـــاك & دست نزن خطرناكه.....
بعضي از فعلها رو درست ادا ميكني
دارم * داري---- ميدم * بده ----ميكنم * ميكني---- بردارم* برداشتي ----- برم* رفتي..........
بعضي از فعلها روهم اشتباه ميگي به اومدي ميگي اومدم
اونم تقصير منه شما منو صدا ميكني ومن ميگم اومدم وشما هم ياد گرفتي و ميگي بابا اومدم يعني بابا بيا
چند شب پیش داشتی شیطنت میکردی که خوردی به چایی بابا رضا وچایی ریخت رو بابا بلافاصله سرتو انداختی پایین ومیگی دعوا نکن اشکال نداره
هر وقت شیطنت میکنی و فکر میکنی که الان قراره دعوات بکنیم میگی هیس همسایه ها خوابیدن
داری پنیر کیبی میخوری یکم گذاشتی دهن بابا رضا و یکم هم میدی به من و برگشتی به من میگی آفرین آفرین (از این که دارم پنیر میخورم)
عمو وحید همسایمون ماشین (لیفان) خریده همین که تو پارکینگ دیدی گفتی واااااااااای ماشین گـــُنده
فردا صبحش قرار بود با عمو وحیدینا بریم بیرون رفتی میگی عمو وحید ماشین خریده مــُبارکه
تو ماشین هم یکم شیطنت میکردی گفتیم پیاده شیم که عمو وحید گفت نگه دارم آرتین پیاده شه وشما گفتی مبارک نیست
هفته پیش مامانی بابایی ٩روز رفته بودن مسافرت که دیروز غروب اومدن و ما هم شب رفتیم خونشون و رفتی سر ساک مامانی تا سوغاتیاتو بیاری و میگی همش لباسه کهوبا دیدن تفنگت گل از گلشنت شکفت و بعد یواشکی رفتی سر ساک و یه نایلون پیدا کردی و گفتی آخ جون بستنی
پ ن:واقعا من در عجبم ما کجاییم وشما کجا
پ ن: دوباره تغییر موضع دادی دیگه علاقه ای به توپ نداری وگیر دادی به تفنگ و باید مدام تفنگ تو دستت باشه حتی شبا هم با تفنگ میخوابی در حال حاضر یه ١٢تایی تفنگ داری
نمیدونم کی اما شدی پسر ١٨ دندونه آخه هر دوتا دندونای آسیاب پایینت در اومدن