آرتین آرتین ، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 19 روز سن داره

آرتين شیرینی زندگی مامان وبابا

شیرین زبونی آرتین تو 2سالگی

1392/5/12 11:49
نویسنده : مامان نسی
825 بازدید
اشتراک گذاری

  [جیگر مامان

پسر گلم دیگه دایره لغاتت داره روز به روز بهتر وشیرین ترمیشه و هر روز خودنی ترمیشی "با این کلمات شیرینی که ادا میکنی"

آتین:آرتین

تــَــعی لو:تقی لو 

 baby-friends.jpg

بابات:بابارضا

نـــَشیم:نسیم

نـَســین:نسرین(مامانی)

مــجید:مجید(بابایی)

تازه چند روز پیش مسعود عمو جون(عموی من) رو دیدی و بلند صدا میزدی:مجید مجید

ثا-ثاخ-هیثاخ:میثاق

باهار:بهارجون

میثم:میثم

چند روز پیش دای جون میخواست بیاد دنبال ما تا با هم بریم باغ که من گفتم آرتین حاضرشو الان دایی میاد بریم باغ که بعد ازآماده شدن رفتی جلو درب ورودی وبلند صدا میزدی میثم میثماز خود راضی

 عَ دا:علیدا (عموجونت)

 مَشین و مَهین :مهین(مامان مهین)

بابا دون :بابا جون(بابا غلام)

 کلا با همه صمیمی هستی وهمه رو به اسم صدامیزنی

 حَسَن:عمو حسن (شوهرعمه مهربونت) الانم از هر کی که خوشت بیاد میگی حسن یعنی از عموهای دیگه هم بهت نزدیکتره

کیان:کیان

من نا:مهنا

از هر پسر بچه ای خوشت بیاد میگی کیان و به تمام دختر بچه ها هم میگی من نا

 اَسون:افسون(عمه کوچیکه من،مامان مهنا)

baby01.jpg

آب باجی:آب بازی

بَــبَــل:بغل-بغلم کن

شــَب شـــَر:شربت

شَبلال:شلوار(شلوار وشلوارک لی)

بولوز:بلوز

چـــَفش:کفش

بــَســَنجی:باب اسفنجی

بیگیر:بگیر

خـُوشگِله:خوشگل

اُخ شُده:هرجای بدن که یه خراش کوچولو ببینه یا چسب زخم رو بدن ببینی میگی اَخ شده وبعدشم چند بار میبوسیش تا خوب بشه

پی دا:پیدا

چند روز پیش تو دستت گز دیدم میگم آرتین کجا بود برگشتی بهم میگی مامان پی دا

شیشَست:شکست

تــُهَنگ:تفنگ

این دا:اینجا

بی شین:بشین

بی شین این دا:اینجا بشین

بین داز:بنداز

جوجو:جوجه وکلیه پرنده های کوچک وبعضی وقتها جوجه تخیلی،دستتو مشت میکنی ومیگی جوجو جوجو وباهاش حرف میزنی وبه ما نشونمیدی

تَسید:ترسیدم (زمانی که از چیزی میترسی میگی)

مُرد:مرد

زمانیکه تفنگ بازی میکنی ما رو نشونه میگیری و ما رو میزنی و ما باید رو زمین ولو بشیم وبعدش میگی بابا مرد

نانای:اولین معنی نانای یعنی گیتارت و دومین معنی یعنی نانای روشن کنیم تا شما برقصید

baby04.jpg

سـَــــــرد:سرد

دااااااااااغ:داغ

اَز ین:از این(زمانی که چیزی رو میخواهی بهمون میگی تا درست بهت بدیم)

تارتون وچارتون(تو خونه خودمون):یعنی کارتون

باخ (خونه مامانی اینها):کارتون تو تلویزیون کوچیکه که مختص آرتین خانه

اوتاد و اُوفـــتاد:افتاد

کــِت:کِک

نـــــــیست:نیست

کــَل ِ کَردَم و کَلَ کردم:هنوز کشف نکردیم یعنی چی

کــَلِّ:سر

baby05.jpg

 

اَمـــو سی:عمو اِسی

 عمو پودنگ:عمو پورنگ

عــَم مجید:عمو مجید سوپری سر کوچه

عم مجید شیشیر:بریم از عمو مجید شیر بخریم

بــَسَنی:بستنی

عمـــُو وحید:عمو وحید(همسایه خوبمون)

چــَن گــَل:چنگال

شیشــَست:شیکست

ماه:ماه

عمو:به اکثر آقایون میگی عمو

 حانوم:خانوم

 حـــاله:خاله

به خانمهایی که زیاد میبنیشون میگی حاله

وخانمهایی که کمتر میبینیشون ویا اولین باره که میبینی میگی حانم

داریم میریم سوپری برای افطار خرید کنیم دست یه خانم نون بربری دیدی وداد میزدی حــــانون نون،حـــــانوم نون که خدا خیرش بده یه تیکه بهت نون داد و شما راضی شدی وبه راحت ادامه دادی

baby03.jpg

 زمان تماشای تلویزیون اکثر چیزها رو میشناسی ومدام تکرار میکنی

(ماهی-آب-آتیش-اردک -حانم گِگه......)

شناخت اردک در هر مورد حتی جوجه اردک زشت رو هم میشناسینیشخند

 شبکه جم تو اوایل ماه رمضون یه کوچولو از آهنگ هایده پخش میکرد که هایده میخوند:صــدای اذون میاد

که یهو برگشتی گفتی مامان آل لاه

moon-babies.jpg

لالا دارم:اون روز ظهر تا جایی که میتونستی خونه مامانی اینها شیطنت کردی تا ساعت 4:15 که یهو اومدی پیشم وگفتی مامان لالا دارم که تو بغلم سریع خوابت برد

حاداقادوون:حاجاقاجون،ما به پدر بزرگمون میگیم حاجاقا که شما خودت یه جون هم بهش اضافه کردی

کلا خیلی بامزه ای هر وقت از کسی خوشت بیاد بدون اینکه ما به شما چیزی بگیم یه دون به آخر اسمش اضافه میکنیدقلب

آده:آره،خیلی بامزه بعضی وقتها که چیزی ازمون میخواهی وماباید تو جوابت بگیم آره،خودت هم سوالتو میپرسی و درادامه هم میگی آده آده،خوب اون موقع به نظرت ما بایدبهت چی بگیم

یا مثلابهت میگیم آرتین داری شلوغ میکنی میگی آدهخنده

چند روز پیش یکی ازهمسایه هامون اومده بودتو حیاط وشماهم که کلا تو تراس هستی ومشغول صحبت شدین وبابا رضا اومد تو تراس ببینه با کی صحبت میکنی و چند بار اسم همسایمون که مهدی بود رو تکرار کرد وشما هم یاد گرفتی وهی میگفتی مـــِتی مــــِتی ما هم هی میگفتی نه بگو عمو مهدی اما مرغ یه پاداشت فقط مــِتیقهقهه

ماه رو خوب میشناسی ومیگیم ماه کو،تو آسمون دنبال ماه میگردی تا بهمون نشون بدی ویا اگه خودت ببینی بهمون نشونش میدی چند شب پیش خونه مامان مهین اینا بودیم وخاله ماهرخ هم اونجا بود وبعد از افطار رفتیم حیاط که از زبون ما شنیدی ماهرخ و زود برگشتی سمت آسمون تا ماه رو ببینی و  بهت میگفتیم آرتین خاله مـــاهرخ ولی شما فقط به دنبال ماه بودیقلبقلبقلب

عزیز دلم دایره لغاتت اونقدر زیاده که به نوشتن نمیاد منم سعی میکنم اون بامزه هاشو برات به یادگار بنویسم

moon-baby01.jpg

فرشته ناز مامان از مرداد پارسال تنها تو تختش میخوابه اما از 10تیر ماه تنهایی تو تختش دراز میکشی و شیر میخوری تا خوابش ببره

 همیشه این کار ونمیکنی ولی داری یاد میگیره شبا کاملا مستقل بشی

 

 moon-baby02

نارگل من

سبدی هست در اندیشه تو،که پر از گل بدهم هدیه به تو،غافل از اینکه تو خود ناب تری،یک جهان گل بخورد غبطه به تو 

                    

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (12)

✿✿الهه مامان روشا جون ✿✿
12 مرداد 92 22:59
الهی بگردم.ماشالا به اون حرف زدنت خاله جون.
نسیم جون اسفند واسش دود کن خیلی ماشالا بامزه حرف میزنه.
میبینم که بالاخه آقا آرتین مستقل شدنو تو تخت خودشون میخوابن.
آفرین بهت خاله جون.سالم و موفق و خندون باشی گلم.

ممنون خاله الهه جون،بابا پسرم از مرداد پارسال تو تختش میخوابه اما الان تنهای تنها میره تو تختش شیر میخوره تا خوابش ببره
روی دخمل ماهم رو ببوس
سارایی
13 مرداد 92 0:11
مبارکت باشه ارتین جونم. که دیگه می تونی کم کم حرف بزنی
سارا
13 مرداد 92 11:18
ممنون خاله نسیم اما چه فایده وری گود شدم اکسلنت نشدم

مامانم میگه وری گود هم خوبه اما من دوست داشتم اکسلنت بگیرم.


ایشالا ترم بعد خوب خوب خوب میشی
حاله مهزاد
13 مرداد 92 11:27
پسرمون شیرین زبونه دیگه
خدا حفظش کنه برا مامان باباش


مرسی خاله جون دارم روش کار میکنم بگه هیراد
امیر مهدی و عمی
13 مرداد 92 11:46
ماشااله به این شیریین زبون
خیلی قشنگ صحبت میکنه
باریکلا عزیزم


ممنون عمه جون
مامان مهسا
14 مرداد 92 11:08
چه پسمل خوشگلی به ما هم سر بزنید

گلم آدرس نگذاشتی

مامان محمد مانی
14 مرداد 92 14:36
ماشالله به آرتین شیرین زبون بگردم دورت .................. چه جالب ................... حانون نون......................
مامان پارسا
14 مرداد 92 23:57
قربونت برم شیرین زبون. دست مامان نسیم هم درد نکنه که گزارش به این کاملی نوشته [ماچماچ]


نه بابا شرمندمون نکنید ما حالا حالا مونده به خوبی شما برسیم
خاله نرگس
15 مرداد 92 0:49
وای خدا چقدر بامره حرف می زنه. کلی از کلمه ها رو مثل ساینا می گه خیلی برام جالب بود. ماشاله خیلی خوب صحبت می کنه. می بوسمت عزیزدلم.

ممنون-آره نرگس جون این بچه ها انگار یه الگوی خاصی دارن همشون کارهای همدیگر رو تکرار میکنن
روی دخمل گلمو ببوس
مامان آرتین (الهه)
16 مرداد 92 11:20
واااااای وقتی شماها حرف میزنین آدم دلش میخاد درسته قورتتون بده
من عاششششقتم علی الخصوص تو عکس اولیه


ممنون خاله مهربون
رها مامان راستین
17 مرداد 92 17:31
ماشالا به اون حرف زدنت خاله جون عکساتم خیلی خوشگلن عزیزم


ممنون خاله جون-آرتین هر وقت میره باغ بابایی این جوری میشه
شقایق مامان آرشا
23 مرداد 92 17:08
حاله فدای شیرین زبونیت نشیم جون از طرف ما آتین و ببوس