شیرین زبونی آرتین تو 2سالگی
پسر گلم دیگه دایره لغاتت داره روز به روز بهتر وشیرین ترمیشه و هر روز خودنی ترمیشی "با این کلمات شیرینی که ادا میکنی"
آتین:آرتین
تــَــعی لو:تقی لو
بابات:بابارضا
نـــَشیم:نسیم
نـَســین:نسرین(مامانی)
مــجید:مجید(بابایی)
تازه چند روز پیش مسعود عمو جون(عموی من) رو دیدی و بلند صدا میزدی:مجید مجید
ثا-ثاخ-هیثاخ:میثاق
باهار:بهارجون
میثم:میثم
چند روز پیش دای جون میخواست بیاد دنبال ما تا با هم بریم باغ که من گفتم آرتین حاضرشو الان دایی میاد بریم باغ که بعد ازآماده شدن رفتی جلو درب ورودی وبلند صدا میزدی میثم میثم
عَ دا:علیدا (عموجونت)
مَشین و مَهین :مهین(مامان مهین)
بابا دون :بابا جون(بابا غلام)
کلا با همه صمیمی هستی وهمه رو به اسم صدامیزنی
حَسَن:عمو حسن (شوهرعمه مهربونت) الانم از هر کی که خوشت بیاد میگی حسن یعنی از عموهای دیگه هم بهت نزدیکتره
کیان:کیان
من نا:مهنا
از هر پسر بچه ای خوشت بیاد میگی کیان و به تمام دختر بچه ها هم میگی من نا
اَسون:افسون(عمه کوچیکه من،مامان مهنا)
آب باجی:آب بازی
بَــبَــل:بغل-بغلم کن
شــَب شـــَر:شربت
شَبلال:شلوار(شلوار وشلوارک لی)
بولوز:بلوز
چـــَفش:کفش
بــَســَنجی:باب اسفنجی
بیگیر:بگیر
خـُوشگِله:خوشگل
اُخ شُده:هرجای بدن که یه خراش کوچولو ببینه یا چسب زخم رو بدن ببینی میگی اَخ شده وبعدشم چند بار میبوسیش تا خوب بشه
پی دا:پیدا
چند روز پیش تو دستت گز دیدم میگم آرتین کجا بود برگشتی بهم میگی مامان پی دا
شیشَست:شکست
تــُهَنگ:تفنگ
این دا:اینجا
بی شین:بشین
بی شین این دا:اینجا بشین
بین داز:بنداز
جوجو:جوجه وکلیه پرنده های کوچک وبعضی وقتها جوجه تخیلی،دستتو مشت میکنی ومیگی جوجو جوجو وباهاش حرف میزنی وبه ما نشونمیدی
تَسید:ترسیدم (زمانی که از چیزی میترسی میگی)
مُرد:مرد
زمانیکه تفنگ بازی میکنی ما رو نشونه میگیری و ما رو میزنی و ما باید رو زمین ولو بشیم وبعدش میگی بابا مرد
نانای:اولین معنی نانای یعنی گیتارت و دومین معنی یعنی نانای روشن کنیم تا شما برقصید
سـَــــــرد:سرد
دااااااااااغ:داغ
اَز ین:از این(زمانی که چیزی رو میخواهی بهمون میگی تا درست بهت بدیم)
تارتون وچارتون(تو خونه خودمون):یعنی کارتون
باخ (خونه مامانی اینها):کارتون تو تلویزیون کوچیکه که مختص آرتین خانه
اوتاد و اُوفـــتاد:افتاد
کــِت:کِک
نـــــــیست:نیست
کــَل ِ کَردَم و کَلَ کردم:هنوز کشف نکردیم یعنی چی
کــَلِّ:سر
اَمـــو سی:عمو اِسی
عمو پودنگ:عمو پورنگ
عــَم مجید:عمو مجید سوپری سر کوچه
عم مجید شیشیر:بریم از عمو مجید شیر بخریم
بــَسَنی:بستنی
عمـــُو وحید:عمو وحید(همسایه خوبمون)
چــَن گــَل:چنگال
شیشــَست:شیکست
ماه:ماه
عمو:به اکثر آقایون میگی عمو
حانوم:خانوم
حـــاله:خاله
به خانمهایی که زیاد میبنیشون میگی حاله
وخانمهایی که کمتر میبینیشون ویا اولین باره که میبینی میگی حانم
داریم میریم سوپری برای افطار خرید کنیم دست یه خانم نون بربری دیدی وداد میزدی حــــانون نون،حـــــانوم نون که خدا خیرش بده یه تیکه بهت نون داد و شما راضی شدی وبه راحت ادامه دادی
زمان تماشای تلویزیون اکثر چیزها رو میشناسی ومدام تکرار میکنی
(ماهی-آب-آتیش-اردک -حانم گِگه......)
شناخت اردک در هر مورد حتی جوجه اردک زشت رو هم میشناسی
شبکه جم تو اوایل ماه رمضون یه کوچولو از آهنگ هایده پخش میکرد که هایده میخوند:صــدای اذون میاد
که یهو برگشتی گفتی مامان آل لاه
لالا دارم:اون روز ظهر تا جایی که میتونستی خونه مامانی اینها شیطنت کردی تا ساعت 4:15 که یهو اومدی پیشم وگفتی مامان لالا دارم که تو بغلم سریع خوابت برد
حاداقادوون:حاجاقاجون،ما به پدر بزرگمون میگیم حاجاقا که شما خودت یه جون هم بهش اضافه کردی
کلا خیلی بامزه ای هر وقت از کسی خوشت بیاد بدون اینکه ما به شما چیزی بگیم یه دون به آخر اسمش اضافه میکنید
آده:آره،خیلی بامزه بعضی وقتها که چیزی ازمون میخواهی وماباید تو جوابت بگیم آره،خودت هم سوالتو میپرسی و درادامه هم میگی آده آده،خوب اون موقع به نظرت ما بایدبهت چی بگیم
یا مثلابهت میگیم آرتین داری شلوغ میکنی میگی آده
چند روز پیش یکی ازهمسایه هامون اومده بودتو حیاط وشماهم که کلا تو تراس هستی ومشغول صحبت شدین وبابا رضا اومد تو تراس ببینه با کی صحبت میکنی و چند بار اسم همسایمون که مهدی بود رو تکرار کرد وشما هم یاد گرفتی وهی میگفتی مـــِتی مــــِتی ما هم هی میگفتی نه بگو عمو مهدی اما مرغ یه پاداشت فقط مــِتی
ماه رو خوب میشناسی ومیگیم ماه کو،تو آسمون دنبال ماه میگردی تا بهمون نشون بدی ویا اگه خودت ببینی بهمون نشونش میدی چند شب پیش خونه مامان مهین اینا بودیم وخاله ماهرخ هم اونجا بود وبعد از افطار رفتیم حیاط که از زبون ما شنیدی ماهرخ و زود برگشتی سمت آسمون تا ماه رو ببینی و بهت میگفتیم آرتین خاله مـــاهرخ ولی شما فقط به دنبال ماه بودی
عزیز دلم دایره لغاتت اونقدر زیاده که به نوشتن نمیاد منم سعی میکنم اون بامزه هاشو برات به یادگار بنویسم
فرشته ناز مامان از مرداد پارسال تنها تو تختش میخوابه اما از 10تیر ماه تنهایی تو تختش دراز میکشی و شیر میخوری تا خوابش ببره
همیشه این کار ونمیکنی ولی داری یاد میگیره شبا کاملا مستقل بشی
سبدی هست در اندیشه تو،که پر از گل بدهم هدیه به تو،غافل از اینکه تو خود ناب تری،یک جهان گل بخورد غبطه به تو