جشن 3.5 سالگی
تربچه مامان امسال همون جور که میدونی اون تولدی که من میخواستم رو نتونستم برات بگیرم
2بار جشن وکیک وتولد داشتیم اما تو هیچ کدوم از جشنها مهمون کوچولو نداشتیم
که بالاخره تو دی ماه یه جشن کوچولو گرفتیم با مهمونای کوچولوی ناز(محمد حسین،ارشیا ومهبد)
وااااااااااااای خدای من چقدر بهتون خوش گذشت
حسابی به خودتون خوش گذروندید وحسابی خندیدیدو رقصیدید
وبالاخره موقع کیک بریدن حسابی به خودتون خوش گذروندید چون هر 4تاییتون افتادید رو کیک
وهمتون مراسم کیک برون داشتید
دست همگیشون درد نکنه
خاله ندا که تو تولدت یه شلوارک ناز داده بودن اون روز هم یه تخته وایت برد
خاله سمیرا یه تفنگ خیلی گنده با حال که حسابی باهاش حال کردی
وخاله الهام هم یه ساعت مچی انگیری بردز
وخاله مهسا جونم یه بلوز خوش گل بن 10 که از اون روز مدام اون لباس تنته ودرش نمیاری
نازنین پسرم آرزویی ندارم به جز شاد بودن تو
اول تو رو به خدا و باز به خدای بزرگی که تو رو به من هدیه داده میسپارمت
این بلوز خوشگل رو هم خاله مهسا و مهبد جون برات آورده بودن که همون لحظه سریع پوشیدی