آرتین آرتین ، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 29 روز سن داره

آرتين شیرینی زندگی مامان وبابا

شيرين زبوني آرتين

1393/3/30 1:22
نویسنده : مامان نسی
582 بازدید
اشتراک گذاری

حرفهاي خوشمزه 


نسيم جون مچكرم ما رو دوست داريبغل

نسيم جون دوبستي(دو دستي) بگيربوس

نسیم جون چه خوشگل شدی((هر وقت من آرايش (خط چشم) ميكشم اين جمله رو از شما ميشنوم وميايي به چشمام دست ميكشي

لاك پشتهاي اينجا(نينجا)خندونک

چند روز پيش رفته بودي خونه مامان جون ومامان جون از شما خواسته بود كه ببوسيشبوس وشما امتناع كرده بودينه ومامان جون گفته بود اشكالي نداره ميگم بابا جون مياد بوسم ميكني كه شمامتفکر تعجب وگفتي چيييي بابا جون بوست كنه سوال (منظور مامان جون بابايي يعني پسرش بود وشما باباجون اون يكي پدر بزرگتو تصور كرده بودي)قه قهه

خونه مهين جون اينا بوديم وداشتيم ميومديم خونه كه تو راه رو برگشتي به من ميگي اونوبکش..منظورت روسریم بودیم که سرم بکنم....گیج

امروزم گفتي نسيم جون كلاه بذار سرت ميگم چرا ميگي آخه هوا سردهخوشمزه

محبتيعني من فداي اين پسر با غيرتم بشه كه اينهمه هواي مامانشو دارهمحبت

تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری 
ششم www.pichak.net كليك كنيدتصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری 
ششم www.pichak.net كليك كنيدتصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری 
ششم www.pichak.net كليك كنيدتصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری 
ششم www.pichak.net كليك كنيدتصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری 
ششم www.pichak.net كليك كنيد

خاطره شيرين خرداد ماه

نازنيم چندين سال بود كه ماماني وخاله همراه مادر وحاجي آقا ميرفتن مشهد كه بعد از مادر هم همچنان همراه حاجاقاجون ميرفتن مشهد كه امسال حاجاقا كه درخواست متفاوت داشت وپيشنهاد داد امسال به جاي مشهدMosque بريم كربلا كه ماماني وخاله موافق بود وفريبا خاله وعمو خليل (شوهر خاله من) موافقتشونو اعلام كردن و26 ارديبهشت عازم كربلا شدن و4 خرداد هم به سلامتي برگشتنMuslim Woman

تو اين 10 روز چند روزشو من مرخصي بودم و روزهاي بقيه رو شما صبحها خونه مهين جون بود وظهر ميرفتي پيش بابايي

پ ن: پسر گلم تو اين چند روز فقط 1روز رفتي خونه خاله ندا  و.بقيه فاميل هم اسرار داشتن كه شما بري پيشون اما بابايي رضايت نميدادن به نظر ما بابايي دلتنگ ماماني بود به همين خاطرشما مونسي براش بودي

خدارو شكر تواين چند روز نه شما اذيت شدي وماماني اينها هم به خوشي برگشتند خدارو شكر سفر خيلي خوبي بود و هيچ كدوم اذيت هم نشده بودن

9 خرداد ماه هم حاجاقا جون يه گوسفند گرفت وآوردن باغ بابايي واونجا ذبحش كردن و همه فاميل از صبح تو باغ بودن (به جز چند نفر كه غايب بودن)

صبح جگرخورديم كه خدا رو شكر شما يه سيخ كامل سهمتو خوردي برا نهار گوشت پلو وبرا شام هم آبگوشت خورديم واومديم خونه

كلا روز خيلي خيلي خوبي بود و واقعا به ههمون خوش گذشت البته به شما فسقليا 

 

پسندها (5)

نظرات (10)

ورود به نی نی وبلاگ

ارسال نظر در این پست تنها برای نی نی وبلاگیها مجاز می باشد، بدین منظور لطفا ابتدا وارد منوی کاربری خود در نی نی وبلاگ شوید.
مامان فرنيا
2 تیر 93 9:04
ماشالله به اين پسر شيرين زبون
مامان سونیا
2 تیر 93 10:20
ای جون چه مردی شده ماشالله چه جالب مامانیش رو با اسم صدا میکنه عجب از دست بچه های این دوره و زمونه همه رو فقط برای خودشون میخوان والا ما که توی خونه جرات نداریم کنار هم بشینیم حالا بوس که بماند سرجای خود
مامان فرنيا
2 تیر 93 14:20
زيارتشون قبول باشه واي چقدر سوغاتي اوردن واسه گل پسر؟ ممنون
مامان فرنيا
2 تیر 93 14:21
چه خوب هم همه فاميل دور هم بودن هم توي باغ به بچه ها حسابي خوش گذشته
مامان پارسا
4 تیر 93 0:36
جیگر شما برم من
مامان آرتین (الهه)
6 تیر 93 18:11
سلام عزیزم الهی قربونت برم من حسابی واسه خودت آقا شدیآخی خوشحالم تونستم واست نظر بذارم
✿✿✿ الهه مامان روشا جون✿✿✿
9 تیر 93 16:16
فدات بشم من که هم انقدر شرین زبونی هم انقدر با غیرتتتتتتتتتتتتت نسیم جون ایشالا یه روز قسمت خودتون بشه با آرتین جونم برید کربلا. زیارت مامانی قبول ایشالا مکه مشرف بشن. نسیم جون در کل بچه ها تو بیرون و وقتی دسته جمعی میریم جایی خوب غذاشونو میخورن. ممنون ممنون وباز ممنون دوست خوبوناز ومهربونم از ميبوسمتون
پگاه مامان آرتین
11 تیر 93 12:41
چه حرفای شیرینی.ای جان بچلونش این خوردنیووووووووووووووو
مامان رها
14 تیر 93 18:27
وای که خیلی خوش مزه حرف میزنی مبارک مهد میری ممنون مهد نيست خاله جونكلاس هوش وخلاقيته
خاله سمیه
18 تیر 93 18:55
آرتین جونی خیلی ناز و بلا شدی ها. از مامان نسی هم یه دنیا ممنون با این همه بی معرفتی های من باز هم حال پارسا رو میپرسه. منم خاله به خدا افتضاح سرم شلوغه. از همین جا مامان نسی جون بوووووووووووووووووووووووووووووووووووووس