شيرين كاري
عزيز دردونه مامان هر روز از اين كه تورو دارم خدارو هزار بار شكر ميكنم
وهر از گاهي فكر ميكنم كه چگونه داري زود زود بزرگ ميشي به اين كارهاي كوچولو موچولوت دلم تنگ ميشه
قشنگم ديروز غروب من كلاس داشتم وساعت 5:30 اومدم دنبال شما وهمون موقع هم بابا رضا اومد پيش ما وباهم از خونه ماماني اينها خارج شديم وشما هوس پياده روي كرده بودي وچه ناز داشتي تو خيابون گشت ميزدي
كنار خونه ماماني اينها يه سوپري هست (كه هر از گاهي ميري اونجا) ومستقيم رفتي اونجا وسريع رفتي سراغ بيسكويت ها واول يه بيسكويت برداشتي ولي از اون خوشت نيومد ويكي بزرگترشو برداشتي ودر عرض سيم ثانيه بازش كردي وخوشحال وخندان به سمت من دراز كردي اما بابا رضا رو نميگي داشت از حال ميرفت فكر كنم تو اون موقع دست به هر چي ميگذاشتي بابا رضا حتما برات ميگرفتش
وبعد از يك پياده روي 10دقيقه اي بالاخره سوار ماشين شديم واومديم خونه
شما عاشق برنامه هاي فيتيله هستي ومنم چند تا از شعراشونو برات تو فلش ضبط كردم وشما كاري نداري به جز اينكه به اونا نگاه كني وشب نشته بودي بغل بابا رضا و برنامه مورد علاقتو نگاه ميكردي وهر وقت تموم ميشد كنترل رو ميدادي به بابا رضا جون تا دوباره برات روشن كنه وجالب اينجاست بابا رضا هم پابه پا شما اين برنامه هارو نگاه ميكرد وآخر سر بابا رضا بهتر از شما ميتونست شعرهارو بخونه
الهي من قربون اين پسمل نازم بشم كه هر روز دارم بيشتر عاشقش ميشيم