آرتین آرتین ، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 28 روز سن داره

آرتين شیرینی زندگی مامان وبابا

دعا براي مادر

1391/6/19 10:53
نویسنده : مامان نسی
538 بازدید
اشتراک گذاری

                 

یک داستان یک واقعیت

وقتی مادر میشی دنیات عجیب و غریب  میشه ...وقتی مادر میشی دنیا کوچیک میشه ...اینقدر کوچیک که هیچ کس غیر از خودت این دنیا رو نمیبینه .دنیات میشه ماشینهای اسباب بازی ...دنیات میشه رنگها ...دنیای شاد ریاضی ....دنیات میشه کودکت ...با کودک شیر میخوری ...با کودکت چهار دست وپا میری ..با کودک اَده بده میکنی ...با کودکت رشد میکنی ..بزرگ میشی ..اینقدر بزرگ که همه میفهن مادری ...

یهویی کوه میشی .توانت میشه ۱۰۰ برابر .دیگه مریض نمیشی ..دیگه نمی نالی .وقتی مادر میشی حتی دیگه از سوسک هم نمیترسی .وقتی مادر میشی دنیات میشه تغذیه ، آموزش و پرورش !دیگه وقت نداری  یه صبح تا شب بری خریدواسه یه مانتو ...وقتت میشه طلای ۱۰۰۰ عیار !  نایاب نایاب  ....وقتت میشه کودکت ...حالا کوه شدی اون میخواد ازت بره بالا !قدرتمند میشی ...ولی بازم دنیات کوچیکه...دنیات اندازه دل کودکته !!!

واقعأ مادر شدن سخت ولی زیباست باید ازهمه چی زندگیت بگذری باید یه آدم دیگه بشی همه دقدقه های زندگیت فرق می کنه 

وقتی نگاه زیبا ومعصوم کودکت رو میبینی دیگه همه چی رو فراموش می کنی و همه خستگیهات به شادی تبدیل می شه دوست داری خودت همه سختیها رو تحمل کنی تا اون همیشه سر حال باشه به امید شادی وموفقیت تمام کودکان ایران عزیز ومادرهای مهربون

مادر  مادر  مادر

گلم میخواهم از مادر برات بنویسم نه این مادر یه مادر دیگه(مادر مادریم)

خدارو شکر که من نعمت داشتن پدر بزرگ ومادر بزرگ را تا به این سن تونستم تجربه کنم اما یکی از پدر بزگهام(پدر پدریم سال ٧٣ فوت کرده)اما اون ٣تای دیگرو واقعا دوست دارم واصلا راضی نمیشم ناراحتی اونارو ببینم اما چه میشه کرد

پارسال حاجی آقا مشکل قلبی پیدا کرد وخدا دوباره اونو به ما هدیه داد والانم مادر

چند وقتی بود که مشکل روده پیدا کرده بود وخیلی هم ضعیف شده بود اما از ١١شهریور حالش بد شد ودر بیمارستان بستری شد

 وبعد از معاینات معلوم شد که حتما باید عمل بشه وهمراه با مشکل روده سنگ صفرا هم داره که باید اونم عمل کنن ولی خوب پیری و١٠٠٠تا مشکل به همین خاطر با رضایت از همه قرارشد مادر ١٥شهریور عمل بشه اما تواین روزها نمیدونی ما چی کشیدیم تا مادر عمل بشه

خدارو شکر عملش خوب بود اما مشکل تنفسی پیدا کرده بود والانم که دارم این پست وبرات مینویسم مادر همچنان تو ICU بستريهشکلکهای جالب  و متنوع آروین

گلم ازت ميخواهم كه به همه مريضا دعا كني ودعا كني كه خدا مادر روهم زود زود خوب كنه تا دوباره بياد سرخونه زندگيش
ودوباره برات شعر بخونه

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (11)

مریم مامان محمد مانی
18 شهریور 91 14:59
خدا این بزرگهای مهربون را برای همه نگه داره و انشالله به مادر بزرگ شما هم سلامتی بده.آمین


ممنون بوس بوس
الهه مامان روشا جون
18 شهریور 91 22:40
سلام نسیم جون یه زحمت واست داشتم یه مسابقه تو وبلاگ کودک من برکزار شده ما شرکت نکردیم ولی 2 تا از دوستای وبلاگیم شرکت کردن از طرفی فهمیدم فقط به یه نفر میشه رای داد من به یکیشون رای دادم اون یکی مونده یه زحمت بکش برو سایت زیر : www.koodakeman91.niniweblog.com بعدش رو اون لینک نی نی باحجاب کلیک کن بعد تو قسمت نظرات با ذکر آدرست به مارال رای بده. تو رو خدا ببخش منو .مرسی عزیزم.رای دادی خبرم کن.فردا رفتی سر کار این زحمت رو بکش آخه تا دوشنبه بیشتر وقت نیست.
سپیده
18 شهریور 91 23:58
http://koodakeman91.niniweblog.com/ سلام. با تشکر از رای تان
الينا گلينا
19 شهریور 91 11:16
خداي مهربون همه مريضها را هر چه زودتر شفا بده
طاهره مامان امیرعلی
19 شهریور 91 13:39
سلام.وبلاگتون مثل همیشه زیبا و قشنگه،تبریک میگم بهتون.امیرعلیه من تو جشنواره ی آتلیه سها شرکت کرده و به رای شما شدیدا احتیج داره.اگه به وبلاگش سر بزنین یه پست گذاشتم که آدرس جشنواره است اگر روش کلیک کنین مستقیم به سایت جشنواره میره.اسم پسملیه من امیرعلی مرادیان هست.بهش رای بدین و مارو خوشحال کنین.امیدوارم بتونم لطفتونو جبران کنم.
آوا مامان رادین
20 شهریور 91 11:43
نسیم جون خدا این مادر خوب رو برات نگه داره و سلامتی رو با ایشون برگردونه تا دل تو هم شاد بشه عزیزم.
آرتین گلم رو هم ببوس.
واقعا که باارزش هستند این بزرگان و متأسفانه من همشونو از دست دادم.


خدابیامرزتشون

سعیده مامان آرتین (شازده کوچولو)
21 شهریور 91 13:47
انشالله خدا شفاشون بده. خدا همه بزرگترها رو برامون حفظ کنه. با رفتن یکی از بزرگای فامیل، فامیلها از هم دورتر میشن. نمیدونم این موضوع رو قبول داری یا نه. ولی من بهش اعتقاد پیدا کردم.


تقریبا همین جوریه
مامان رها
21 شهریور 91 16:32
سلام نسیم جون گلم در جریان بودم مادر شوهرم پنجشنبه اومده بود ملاقات خدا شفاشون بده و هرچه زودتر برگردن به جمع خانوادتون


آره سمیه جون منم اونجا بودم ودیدمشون واقعا لطف کرده بودن

مامان پارسا
21 شهریور 91 19:07
سلام ماهم براشون دعا مي كنيم انشاء اله خدا شفاشون بده

ممنون همیشه لطف دارین نسبت به ما

مامان آرمیتا
22 شهریور 91 2:14
سلام عزیز دلم جملات خیلی زیبایی نوشته بودی عزیز دلم انشالله همیشه سایه بزرگترها بالای سرمان باشد انشالله تمام بیمارها مخصوصا مادر مادری شما شفا پیدا کنند


ممنون دعای همیشه من اینه خدا هیچ خونه ای رو بدون بزرگتر نکنه واقعا نعمتی هستن برای ما
مامان ابوالفضل
26 شهریور 91 1:05
امیدوارم الان که این کامنت و میخونی حال مادرتون خوب خوب خوب باشه
آمین


ممنون خداروشکر دارن بهترمیشن