سيسموني
پسر گلم ماماني تقريبا بعد از عيد مشغول خريد كردن براي شما پسريه چون شما اولين نوشون هستي حسابي دارن حال ميكنن منم گه گاهي با ماماني ميرم خريد25 ارديبهشت من وماماني رفتيم براي شما تخت وكمد ديديم بعد27 هم رفتيم اونارو خريديم پسرم الهي قربونت بشم تختت آبيه كاغذ ديواري اتاق آرتينم اونم آبيه همراه با عكس حيووناي نانازي 11خردادهم رفته بودم دكتر واونجا تمام خريدامونو با ماماني وبابايي كرديم .پسر گلم ماماني گفته 18 خرداد سيسمونيتو مياره چون ماه رجبه تازه امشب شب ليله الرغائب هم هست الهي قربونت بشم كه تمام مراسمت توروزاي خاصه غروب 5شنبه ماماني وسايلاي شازده پسرمو آورد وتا ساعت 9طول كشيد تا ما اتاق آرتين جونو مرتب كرديم پسرم نميدوني چقدر با اتاقت حال ميكنم دلم خيلي خيلي برات تنگه دوست دارم زود زود بيايي توبغلم ديگه بابا رضاهم طاقت دوريتو نداره هر روز منتظره واون بيشتر از من مشتاق ديدنته.آخه شما هرروز بامن حرف ميزني با ماماني بازي ميكني اما بابا رضا اينارو نميدونه كه به همين خاطر خيلي خيلي حسودي ميكنه