واکسن شش ماهگی آرتین
شیرین مامان ٥شنبه شما ٦ماهه شدی وقراره سومین واکسنت روهم بزنیم به همین خاطر صبح ساعت ٨ من وبابارضا وآرتین خان باهم رفتیم درمانگاه وواکسنهای شمارو زدن وشما مثل ٢دفعه پیش فقط یکم کوچولو گریه کردی
وبعد خوابیدی تا ساعت ١٠ وتا ساعت ٢حالت خوب بود
اما اما بعداز اون شما بی تاب بودی
تا جمعه بعداز ظهر حوالی ساعت٥ دیگه سرحال شدی
الهی مامان قربونت بشه که اینهمه مظلوم شده بوده فکر کنم پاهاتم خیلی درد میکرد چون نمیگذاشتی هیچ کس بهت دست بزنه تازه همچین حالی داشته که بابایی ومامانی جمعه صبح اومدن خونه ما تا به شما سر بزنن اماشما اینقدر بی حال بودی که حتی بغل بابایی هم نرفتی
گلم همیشه سرحال وشاد باش وبه همه بخند
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی