3ماهگی آرتین خان
عسل مامان ،خوشگل مامان ،نازدار مامان ٣ماهگیت مبارک
گلم امروز ٣ماهه که خداشمارو به ماهدیه داده ومن از داشتن ١فرشته کوچولوی مامانی از خدا ممنونم
پسرم امروز ٣تااتفاق رخ داد که برات مینویسم
جیگرمامان چندروزیه کمرمامانی دردمیکنه وما ازصبح تا شب اونجاییم امروز که جمعه است ساعت ٩همراه بابارضارفتیم اونجا وحوالیه ظهر موقع عوض کردن پوشک شما گلاب به روتون حسابی مایه گذاشتین وسرتا پای مامان ونجس کردیی بعدشم من با خنده شمارو دعوا میکردم وشما هی به من میخندیدی
اتفاق دوم هم این بود که امروز من عروسی دعوت بودم و٢دل بودم که برم یانه واگه برم شمارو چی کارکنم وبالاخره تصمیم گرفتم شمارو ببرم ولی نزدیک رفتن شما خوابیدی ومن با نگرانی فراوان شمارو خواباندم پیش بابارضا ساعت٤:٤٥ من از خانه خارج شدم وساعت ٦:١٥ هم برگشتم خانه ودیدم شمابیداری وبابارضا گفت ساعت ٥:١٥ ازخواب بیدار شدی و٦٠سی سی شیری راکه برایت آماده کرده بودم را خورده بودی وبعدبازی کرده بود تا اینکه منو دیدی وزدی زیر گریه مثل اینکه تازه یادت افتاده بود که من پیشت نبودم
واتفاق سوم اینکه شب ٣تایی باهم رفتیم بیرون واولین باری بود که بابارضا شمارو باکالسکه میبرد بیرون وحسابی خوشش اومده بود
گلم ٣ماهیت مبارک که ٣تا اتفاق باحالم رخ داد دوست دارم ١دنیا
اینم چندتا عکس از آرتین تو ٣ماهگیش