سفر به دری یا
پـســــــر نـــــازم
سری پیش همچین دریا بهمون حال داده بود که دوباره تصمیم گفتیم تا تابستون تموم نشده بریم دریا
به همین خاطر سه شنبه 12/06/92ساعت ١:٣٠ همراه دایی میثم و بهار جون وخاله سمیرا اینها به سمت انزلی(زیبا کنار) حرکت کردیم و تو راه نهار خوردیم و بعد به راهمون ادامه دادیم تا برسیم به در یا وساعت ٦:٣٠ بود که رسیدیم ویلا و بعد از اینکه جابه جا شدیم سریع رفتیم لب دریا و غروب خورشید رو نگاه کردیم و کنار ساحل مدتی قدم زدیم
عاشق این مدل راه رفتنتم (موروثیه عزیزم)
چهارشنبه صبح هم رفتیم بازار گیلار و غروب رفتیم خاطره و انزلی و شب برای شام رفتیم ساحل حاجی بکندی وچقدر اونجا بهمون خوش گذشت شما که بیشتر از همه کیف کرده بودی
5شنبه هم از ساعت ١٠ صبح تا 6 بعد از ظهر تو ساحل امیر بکندی بودیم وحسابی شما ها شنا کردید وشن بازی
بعد از دریا یکم استراحت کردیم وساعت ٨ رفتیم کاسپین و انزلی که زمانی که رسیدیم اسکله هوا بارونی شد و فرار رو به قرار ترجیح دادیم وتو ماشین یکم گردش کردیم و ساعت ١ برگشتیم خونه وحدودا" ساعت ٢:٣٠ بود که خوابیدیم
در ضمن شما اصلا غروب نخوابیدی وبیدار بودی تا ساعت ١١ شب ولی ساعت ١١ تو بغلم غش کردی بدون خوردن شی شیر و خوابیدی تا صبح
جمعه صبح هم ساعت ٩:٣٠ همه ما با صدای شما از خواب بیدار شدیم یکی رو صدا میکردی یکی رو بوس میکردی و یکی رو قلقلک میدادی تا همه بیدار شدیم و ساعت ١ویلا رو ترک کردیم
واول رفتیم لب دریا تا با دریا خداحافظی کنم که شما دوباره معرکه باز کرده بودی وبا گریه لباس تنت کردیم تازه دریا طوفانی بود و یکم هم هوا بادی بود اما شما همچنان دنبال شیطنت های خودت بودی
یه چیز بامزه شما تا چند وقت پیش به عمو اکبر،بابای ارشیا میگفتی بابا و بعد گفتی عمو و تو شمال خیلی بامزه صدا میزدی اَکـَب آقا
وبعد از دریا به راهمون ادامه دادیم که ساعت 2:30به ساحل عسگر آباد نزدیک چمخاله رسیدیم ونهار رو اونجا خوردیم (کوبیده ساحلی) و نهارمون تا ساعت ٥:٣٠ به درازا کشید وبعد گردش کنان وتفریح کنان آمدیم به سمت خونه که ساعت ١٢ بود که رسیدیم
در کل خیلی خیلی بهمون خوش گذشت راستی این دفعه ما با ماشین دایی میثم اینها رفتیم
وتو ماشین شما چه ها نکردی خیلی بامزه شده بودی هر وقت که دوست داشتی بری جلو پیش بابا رضا،میرفتی رو کنسول ماشین ودستتو به سمت بابارضا دراز میکردی ومیگفتی سلام یعنی این جوری به خودت اجازه ورود میدادی
در کل پسر خوبی بودی و پروسه ج ی ش تولالت رو هم تو شمال داشتیم و تو اون مورد هم زیاد اذیت نشدیم تازه روز آخر یه مورد هم به تولالت اضافه شد که هممون رو متعجب کردی واقعا یه جایزه خوب داری پسر با هوشم