شیطنت های آرتین
عسل مامان قشنگ مامان دیروز ١٥١روزه شده(1390/09/20=151)
پسرم شما دیروز غروب مثل همیشه نبودی،
تا جمعه شب همه میگفتن که شما یا به بابا رضا ومیثاق شبیهی از شلوغیییییییییییییییییییییییییییییییییی
یا مثل علیدادومیثم خیلیییییییییییییییییییی آرومی
وهمه مطمئن بودن که شما بچه آرومی هستی
ولی دیشب نمیدونید که چه کارایی میکرد این کوچک مرد خونه ما
اونقدر داد میزدکه من گفتم الان همسایه ها میان ببینن خونه ما چه خبره
وفقط دلت میخواست با مابازی کنی اول دادمیزدی درحدتیم ملی بعدشم با صدای بلند میخندیدی
که دل بابا رضا رو برده بودی
ومدام میگفتی که پیشت باشیم وبا هم بازی کنیم راستی یکی از بازیاتم این بود که موهای منو میکشیدی همچین که لای انگشتات کوچولوت چندتارموی من دیده میشد
بالاخره شب ساعت ١١به زور شیر تونستم بخوابونمت ولی موقع شیر خوردنم داشتی با بابایی بازی میکردی ولی یهو از خستگی مثل فرشته ها خوابیدی
قشنگم دیشب هم ازت فیلم گرفتیم هم صداتو ضبط کردیم که بعدهاببینی چی بودی وچی شدی