واکسن یکسالگی
گلم ٢٢چون جشن تولدت بود به همین خاطر با ١هفته تاخیر بردیمت درمانگاه برای زدن واکسن وشما این بار هم مثل یک مرد خیلی کوچولو اخ واوخ کردی
وتا شب هم اصلا مامانی رواذیت نکردی اما فکرکنم تو اون واکسنه یکم اکس قاطی کرده بودن چون تا شب شمارو نمیتونستیم جمع وجورت کنیم وفقط داشتی شیطونی میکردی
اما بگم از احوال خودم
تودرمانگاه به اون خانم دکتر مهربون گفتم که چه جوری میتونم واکسن کزاز بزنم آخه ١٠سال واکسن رد شده ومنم با خودم میگفتم میگه برو پیش فلان دکتر یا باید فلانی تائید کنه و.......که بعد از واکسن شما ،خانم دکتر گفت اگه آماده ای واکسن وبزنم
منو نمیگی یکم ترسیدم اما پیش بابا رضا وشما نخواستم خودمو کوچیک کنم وسریع آستینمو زدم بالا ودیگه نپرس گلم که چی شد
چون از بازوم درد شروع شد تا نوک انگشتام وتا شبم ادامه داشت
عجب مامانی داری، مامانم مامانی قدیم