گشت وگذار
پسرکم خواهر بهارجون تواصفهان زندگی میکنه وچند روزیه که اومدن اینجا به همین خاطر دایی میثم وبهار جون همه رو برای نهار به طارم دعوت کردن وهمگی ساعت ١٢رفتیم باغ وغروب ساعت٩ بود که برگشتیم وحسابی به هممون خوش گذشت به خصوص به شما که حسابی شیطونی کردی وحموم افتابم گرفتی
شما بعداز كلي بازي كردن بالاخره خسته شدي وتصميم گرفتي كه به خوابي به همين خاطر مارفتيم تو چادر تا شما راحت بخوابي
وبلاخره داريم برميگرديم خونه
عاشق اين نگاهتم
ميخواهم نام زيبايت رابرروي دريا بپاشم تافردا برروي موج ها گل برويد
گلمممممممممممممممممممم دوستتتتتتتتتتتتت دارم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی