شیرین زبونی های آرتین تو 20 ماهگی
چند روز پیش مامانی حال نداشت ودراز کشیده بود شما هم اومدی پیش مامانی، اول نازش کردی بعد گفتی
مـــــامــــان شـــــی شُـــــده
چند وقت پیش داشتی اذیت میکردی و من خواستم از شیطنت دست برداری شروع کردم به دروغکی گریه کردن وشما بدو بدو اومدی پیشم وهی دستمو از جلو چشمم میکشیدی کنار ومیگفتی
گِـــگِــــه نـــــه
خیلی بامزه از 1تا 10 میشموری
کلا به 1علاقه نداری واز 2 شروع میکنی
یه بار میشمری 2.3.4
یه بار میگی 2.6.4
یه بار میگی3.6.7
یه بارم میگی 2.3.6.8.10
هر از گاهی هم اون وسطا چیزی میگی
بامزه تر اینه که دیشب میشمردی 2.3.4 2.3.4 2.3.4 10 انگار حتما باید به 10 میرسیدی
عزیز دلم "بیا " به ترکی میشه "گَــــل"
نمیدونم کی وکجا دیدی یکی به ماشین فرمون میداده که حرکت کنه
الان هر جا ماشینی رو که میخواد حرکت کنه رو میبینی با اون انگشتای نازت بهش اشاره میکنه وهی میگی
قَل قَل
دیشب به یه آقای جَوون این کارو کردی اون آقاهه اونقدر خندید که نگو آخرشم به سلامتیت یه بوق زد ورفت
عاشق قلقلک دادنی اونم فقط گردن خیلی با مزه میگی
گـــــیلّه گـــــیلّه
هر جا هم که میریم همه میگن آرتین گیله گیله که شما هم شروع میکنی وهمه رو قلقلک میدی
عاشق این دنیای شادتم
یاد گرفتی کلید رو درست ادا میکنی اما با لحجه آمریکایی
کِــــــلّید
دیروزم برای اولین بار یه کار جالب انجام دادی
خونه مامان مهین بودیم که شما نشسته بودی زمین ویهو خوابیدی زمین وبعد بلند شدی ودستاتو آوردی بالا
ودوباره ودوباره وهر دفعه که میخوابیدی میگفتی
اَ اکبر _اَ اکبر
اونقدر بامزه نماز میخوندی که نگو قبلا هم نماز میخوندی اما این مدلی نبود
این دفعه واقعا بامزه بود ونزدیک 2دقیقه نماز خوندت طول کشید