آرتین آرتین ، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 15 روز سن داره

آرتين شیرینی زندگی مامان وبابا

عروسی درکرج

1391/6/29 12:19
نویسنده : مامان نسی
735 بازدید
اشتراک گذاری

            

جوجه کوچولوی مامان میخواهم خاطره چند روز پیش روبرات تعریف کنم

ما رو ٢٦شهریور عروسی دعوت کرده بودن اونم کرج

                           

 

 

 

                                           

و از همون اول من دوست نداشتم که برم اونم به خاطر شما چون میترسیدم اذیت بشی چون عروسی توباغ بود

niniweblog.com

 

وبعدهم به خاطر مادر ومیگفتم تا حال مادر خوب نشه من عروسی نمیام خدارو شکر حال مادرهم روز به روز بهتر میشد وبابارضا هم دوست داشت که بریم و بالاخره قرارشد جمعه ٢٤شهریور بریم کرج خونه عمه منیژه(عمه بابارضا)

وساعت١٠.٣٠بود که به سمت کرج حرکت کردیمniniweblog.com

و امیررضا ونداجون بامااومدن

ومامان مهین وعمو علیدادوخاله سیمین وخاله ماهرخ هم با هم 

وتوراه هم حسابی بهمون خوش گذشت چون داشتیم میرفتیم عروسیniniweblog.com

 

بالاخره ساعت٢.٣٠بود که رسیدیم خونه عمه منیژه واصلا هم گم نشدیمniniweblog.com

 

وتازه رسیده بودیم که شما در یک عملیات ضربتیniniweblog.com

رفتی سراغ وسایل تزئینی و٢تا تخم مرغ تزئینی رو شکوندیشکلکهای جالب  و متنوع آروین

واین شدکه چیدمان خونه تو سیم ثانیه تغییر کردniniweblog.com

ولی در کل بچه خوبی بودیشکلکهای جالب  و متنوع آروین

وبعد از خوردن نهارFood 3D emoticonکمی استراحت کردیم وغروب یکم رفتیم کرج گردی وخواستیم بریم بام شهر واز شانس ماهم اونجارو بسته بودن در عوض رفتیم پارک وشما کمی تاب یازی کردیniniweblog.com

وساعت١٠برگشتیم خونه وساعت ١هم همگی خوابیدم البته شمازودتر خوابیده بودی 

وصبح هم طبق معمول ساعت ٨بیدار شدی وهمه با صدای شیطنتهای شما از خواب بیدار شدن

وساعت١١من وشما وبابارضا باهم رفتیم به  تهرانniniweblog.com

تامن برم پیش دکتراوج چون دلم خیلی خیلی براش تنگ شده بود

وتو مطب شما اونقدر شیطنت کردی که نگو وحسابی دل بری میکردی وهمه مامانها داشتن با شمابازی میکردن وشما بعد از دیدن خانم دکتر یه بوس خوشگل فرستادیشکلکهای جالب  و متنوع آروین به خانم دکتر که دکتر حسابی ذوق کرده بود فکر کنم شماهم عاشق خانم دکتریشکلکهای جالب  و متنوع آروین

وساعت ٢.٣٠بود که رسیدیم خونه عمه منیژه وبعد از خوردن نهارFood 3D emoticon وکمی استراحت مشغول آماده شدن شدیم شکلکهای جالب آروین

یه خبر بود که نگو وهمه شمارو به اون یکی پاس میدادniniweblog.com

وشمامدام از این ور به اون ور میرفتی تا اینکه بالاخره ساعت ٦.٣٠همگی حاضر شدیم و رفتیم به سمت باغ تکniniweblog.com

مگه میرسیدم ولی خوبی راه طولانی این بودniniweblog.com

که شما توبغل من یه خواب خوب کردیniniweblog.com

وحوالی ساعت ٧.٤٥رسیدیم باغ وچه جای خوب وباصفایی بود وچه عروسیه خدا به همه قسمت بکنه از این عروسیا

گلم شما هم چه کیفی میکردی شکلکهای جالب  و متنوع آروینشکلکهای جالب  و متنوع آروین

مدام میرقصیدیniniweblog.comوبشکن میزدیniniweblog.com

راستی یکی از خواننده هاهم حمید اصغری بود وآهنگ معروفش یعنی عسل خان روهم خوند وشما بااون آهنگ چه کیفی میکردی ومدام دست میزدیniniweblog.comومیرقصیدیniniweblog.com

واصلا دوست نداشتی بخوابی ولی ساعت١٢ موقع شام شکلکهای جالب آروین

بالاخره خوابت برد

وماهم تا ساعت١ توجشن بودیم واونقدر خسته شده بودیم که نگو و ساعت١.٤٥هم رسیدیم خونه وشما خوابیدی تا صبح ولی من ساعت٢.٣٠خوابیدم

وصبح هم بعد ازخوردن صبحانهشکلکهای جالب آروین

 عازم مقصد (خانه) شدیم وساعت ٣رسیدیم خونه واز شانس بد ما شما توماشین خوابیده بودی ودوست داشتی بازی کنی وما خسته وشماهم سنگ تمام گذاشتی وتا ساعت ٨بیدار بودی وشیطنت میکردی

پ ن١:گلم در یه کلام پسر خیلی خیلی خوبی بودی تواین چند روزومامان وزیاداذیت نکردی وقول دادم حتما برات یه جایزه خوب بگیرمشکلکهای جالب  و متنوع آروین

پ ن٢:عزیز دلم تو تهران من وشما باهم رفتیم تویه سوپری تابرای شماخوراکی بگیرم واونجا یه پسری شیرینی به دست وارد مغازه شد وباخوشحالی شیرینی پخش میکرد ومیگفت که دانشگاه شریف قبول شده

اون موقع من یه لحظه خودمو گذاشتم جای مادر اون پسره وگفتم کی میشه آرتین منم اینجور پسری بشه وتو یه دانشگاه خوب قبول بشه وبابا رضا هم میگه من میدونم آرتین آینده روشنی داره وحتما یه آدم موفق توزندگیش میشه این دعای همیشگی ما برای پسرمونه که تو هر موقعیت ومرحله از زندگیش موفق وموید باشه

     

اینم چند تا عکس از پسری تو عروسی (عمو نیما وخاله شهرزاد)

 

گلم لباس شما یه پاپیون مشکی خوشگلم داشت که به عروسی نرسید وجیگر مامان دوست داشت خیلی ساده باشه تاچشم نخوره نیشخند

 

دامادکوچولوی من

 

 رقاص کوچولوی مامان

 

اینجا گلم داره بشکن میزنه

 

شادیتو قربون

 

اینم تیریپ آرتین خان تو حیاط چون اونقدر هواسردبود که نگو

 

میوه خندونم

 

اینم آرتین وبابارضا کناراستخر زیبا

 

عمرم-جونم-عشقم

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (10)

الهه مامان روشا جون
27 شهریور 91 21:41
سلام علیکم.چه خوبه که این وبلاگا هست که از حال هم باخبر بشیم وگرنه عمرا من می فهمیدم گذرتون به کرج افتاده. جدا کرج بودی یا می خواستی ببینی اگه بیای کرج دعوتت می کنم؟؟؟؟؟؟؟؟ اگه اومدی واقعا دستت درد نکنه.خوب یه خبر میدادی.یه کلبه درویشی بود و یه لقمه خواب شام و ناهاراتونو خونه عمه جون میخوردید که یه وقت نمک گیر ما نشید. یکی طلب ما.آرتین جونم آفرین که پسر خوبی بودی ایشالا آرزوی ماامن و بابا هم به تحقق می پیونده و مهندسی برق شریف قبول میشی.
آوا مامان رادین
28 شهریور 91 10:29
آرتین جونم همیشه به عروسی عزیزم.
و مطمئنا این پسری ناز با همچین مامان و بابای گل موفق خواهد بود . همیشه سلامت باشید و شاد.


ممنون آواجون همیشه لطف داری به ما

مریم (مامان فلفلی)
28 شهریور 91 12:45
نسیم جونم ان شالله در مرحله اول همیشه آرتین صحیح و سالم باشه و بعد هم روز به روز موفقیتهاش شما رو دلشاد کنه . واسه منم دعا کن آرزو داشتم یه ارتین مثل آرتین تو داشته باشم که خدا زود ازم گرفت . نسیم جون اهل کجایی ؟
الهام مامان آوینا
29 شهریور 91 10:30
ممنونم عزیزم. از پاسخی که دادید ممنونم. بهره بردم. باز هم به ما سر بزنید و با نظراتتون ما را شاد کنید...
مریم مامان محمد مانی
29 شهریور 91 15:52
سلام خاله
ما که گذرمون اونورا نمیفته ولی شما که میایی اینورا یه خبری بده بابا...............

خدارا شکر عرسی خوش گذشته...... ما که از این عروسی باحالا دعوت نمی شیم
دوستتون داریما............... یه عالمه


بابا مریم جون آدم بچه پایتخت باشه وعروسی توپ نره
بوس بوس
مامان ابوالفضل
29 شهریور 91 15:53
سلام
همیشه به شادی
خوشحالم در شهر ما بهتون خوش گذشته

ممنون واقعا خوشگذشت

مامان پارسا
30 شهریور 91 16:05
سلام ايشالا هميشه به شادي . عزيز دل خاله ماشالا چه خوشتيپ شده .

مرسی خاله جون بوس بوس

سعیده مامان آرتین (شازده کوچولو)
1 مهر 91 9:27
عزیزم همیشه به شادی و عروسی. آفرین که پسر خوبی بودی و اذیت نکردی.



واقعا پسر گلی بود این آرتین خان
مامان آرتین
1 مهر 91 11:54
شادباشی گلمممممممم
زهرا
6 مهر 91 11:18
سلام
واي عزيزم چه پسر خوشمزه اي قربونش


ممنون