آرتین آرتین ، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 14 روز سن داره

آرتين شیرینی زندگی مامان وبابا

گل گندم، 59 ماهه من

گل گندمم؛ خوشه ی طلایی من ! به یاد 59 ماه پیش می نویسم ... به یاد 256 هفته ای که گذشت... به یاد 1.795 روزی که پشت سر گذاشتیم ! به یاد 43.080 ساعتی که با هم بودیم! به یاد 2.584.800 دقیقه ای که سپری کردیم! وبه یاد 155.088.000 ثانیه ای که روزهای خوشی رو با هم تجربه کردیم! که عزیزترین لحظه هایم بودند ! بی شک، ناب ترینشان ... لحظه های مادر بودن ! لحظه ی دنیا آمدنت، اولین شیر خوردنت ... دست بالا آوردنت، چیز در دست نگه داشتنت ! اولین خنده های ارادی ات ... نشستنت، دندان در آوردنت، راه رفتنت ... لحظه های نفس کشیدنت کنارم، درست دهان به دهان من...
22 خرداد 1395

طلوع زیبای ماه مبارک رمضان

دعای من برای همه خدای خوبم، ممنون برای تمام خنده های این ماهمان ممنون از درسهای بزرگ زندگی این ماهمان ممنون از اینکه یادمان دادی خودمان باشم بیشتر از همیشه خدایا  آرزو میکنم خندههای این ماهمان از ته دل،  آرامشی به قشنگی رنگین کمان،  دانایی وبینایی و منشی به وسعت هر دو جهان و خلوت هایی که با قشنگترینها پربشه خدایا هرگز نگوییم دستم بگیر،عمریست گرفته ای، رهایش مکن! خدایا من قدرت آن را ندارم تا قلب آنها که دوستشان دارم را شاد کنم ،از تو میخواهم در این روزهای ،دعاهای عزیزانم را مستجاب و دلشان را شاد گردانی نازگل مادر ماه رمضان از راه رسید انشاا.. ماه جدید ماه برکت...
18 خرداد 1395

پسر رعنایم تولدت مبارک

سلام به آخرین چهارشنبه اردیبهشت 1395/02/29که مصادف شده با 11 شعبان که روز جوان وتولد مه رویم است خوش آمدی امروزت شاد بخت و تقدیرت قشنگ،عمرت بلند سرنوشتت تابناک دستانت سرشار از نعمت و زندگیت زیبا دوستت دارم ای زیبا رویم تولدت مبارک ای پسرک جوانمردم ...
29 ارديبهشت 1395

عشق 58 ماهه من

پسرم ٬ شاهم ٬  بزرگم ٬ آرامشم ٬ پنبه ی نرم و نازکم .... روزها از پی هم با عشق و صبوری دارن رد میشن ... ماه و خورشید از پی هزاران ابر دارن خبر میدن که پنبه موشی من داره بزرگ میشه ... ستاره ها شبها دارن به من میگن این عروسک من٬ داره روز به روز مرد ترمیشه پسرم ٬ نفسم .... امید و جوونی مامان وبابا 58امین ماهگرد تولدت مبارک ...
22 ارديبهشت 1395

اولین خرید پسرکم

نازگل مامان امروز95/02/20 داشتیم با هم میومدیم خونه که سر کوچه من بهت پیشنهاد دادم بری و از مغازه عمو بهنام شیر بخری ویکم هم بهت پول دادم و پیشنهاد خودت این بود که واسه خودتم یه چیزی بخری که منم موافقت کرد وشما سریع رفتی داخل مغازه و من از بیرون نظاره گر خرید شما بودم که شما پس از ورود به مغازه خم شدی ویه بسته از قفسه برداشتی پ ن: به نظرم رسید چیپس ،پفک ،یفیلا برداشتی وبعدشم یه بطری شیر رو نشون دادی و در آخر یه بسته آدامس هم برداشتی همین که خریدت تموم شد من به سمت شما اومدم وبا یک صحنه جالب روبرو شدم پسرک ناز من فقط برای خودش یه بسته آدامس گرفته بود واون بسته که از دور من دیدم چیزی نبود به جز یک بسته ماکارو...
20 ارديبهشت 1395

کوچک مرد، مه رویم روزت مبارک

  کوچک مرد من قدرت جسمی و روحی من . دَم و باز دَمم . همه نفسم و همسر عزیز ومهربونم . به شماها می بالم . و خداوند رو هزاران بار شاکرم که پدر و پسری به این شاهکاری به من هدیه کرده است و خدا رو قسم میدم به بزرگی اش و هر دوتون رو به خودش میسپارم . روزتان مبارک ای بهترن هایم      ...
2 ارديبهشت 1395

حرفهای بامزه

                 پسرک شیرین سخن من من 25 فروردین دندونم رو جراحی کردم  وبه خاطر این جراحی ماسک روی دهنم میگذاشتم که شمابعداز یک روزگفتی مامان من نگرانتم گفت چرا گفتی به خاطر دندونت چون هی میبندیش منم دیدم این مه روی دلنازک من این همه نگرانه دیگه ماسک نزدم                           ...
28 فروردين 1395

مه روی 57 ماه من

آرتین  مهربون من ، عاشقتم تو شدی تمام دار و ندار ، زندگیم تو شدی همدم تمام روز و شبهای من تو شدی بودنم عاشقتم عشق کوچولوی من احساس می کنم تو ابرهام وقتی تو در آغوشمی احساس می کنم غرق در زیبا ترین لحظه های زندگیم وقتی  تو بهم لبخند می زنی  عزیزم تو بهترین و زیباترین و دوست داشتنی ترین پسر دنیایی چه با شوق میخوانم چشمانت را و چه عاشقانه می گیری دستهایم را چقدر قلبت زیباست... چه بی انتهاست قصر عشق تو و من چه خوشبختم از اینکه اینجا هستم ...
22 فروردين 1395